کنترل و خود کنترلی از مهمترین ابزارها و وسایل، برای نیل به اهداف سازمانی( کارایی و اثربخشی) و اهداف فردی و الهی( در ابعاد معنوی) است. در این میان الگوگیری از نظامهای مطلوب مدیریتی در دوران رهبری ایمهی اطهار علیهم السلام نیز از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به خصوص دوران پر برکت حکومت و مدیریت الهی امام على( ع )، که یکی از نمونههای عالی و عینی مدیریت مطلوب میباشد. این پژوهش گویای این حقیقت است که راهکارهای تقویت خودکنترلی از دیدگاه امیر مومنان( ع) مبتنی بر سه روش عمده ی: تقویت ایمان و ترویج ارزش هاى اسلامى، اصلاح گزینش، تامین رفاه کارکنان میباشد. در صورتی که بتوان وجدان کاری افراد را بیدار وآنها را خودکنترل کرد، در بسیاری از هزینههایی که صرف نظارت و کنترل بیرونی میشود، صرفه جویی خواهد شد و میتوان این منابع را صرف آموزش و بهبود وضعیت نیروهای انسانی کردخودکنترلی به معنای کاربرد درست هیجانها تلقی میشود و اعتقاد بر این است که قدرت تنظیم احساسات، موجب افزایش ظرفیت شخص برای تسکین دادن خود، دور کردن اضطرابها افسردگیها یا بی حوصلگیهای متداول میشود( مایر و سالووی،۱۹۹۷) .انتقال از کنترل توسط عوامل بیرونی( دیگر کنترلی) به سوی عوامل درونی( خودکنترلی) یکی از مهمترین تکالیف رشد فردی محسوب میشود( بروس دونکان پری، به نقل از ایزکیان، ۱۳۸۱ ). همچنین خودکنترلی فرایند غلبه بر رفتارها، تکانه ها، احساسها یا علایق خودکار یا درونی است که در غیر این صورت با رفتار هدف مدار تعارض پیدا میکند. بدون خودکنترلی، فرد درگیر رفتارهای خودکار، عادتی و درونی خواهد شد( موراون، گاگن و روزمن[۱]،۲۰۰۸) . خودکنترلی را به عنوان تاخیر خشنودی و از نظر عملیاتی طول زمانی که فرد برای رسیدن به پیامد ارزشمند، ولی دیرآیندتر منتظر میماند توصیف کرده اند( چاپل و هوپ[۲]،۲۰۰۳) ارتباط بین تکانشگری و هیجان طلبی، دلالت بر این دارد که از انحرافات شناختی با نقص تحمل تاخیر خشنودی و ناتوانی در نظر گرفتن پیامدهای رفتار مرتبط میباشد که ممکن است زمینهای را برای عملکرد این خصیصه ایجاد نماید و منجر به برخی از مشکلات خودکنترلی گردد
کمرویییک توجه غیرعادی و مضطربانه خویشتن در یک موقعیت اجتماعی است که در نتیجه آن فرد دچار نوعی تنش روانی- عضلانی شده، شرایط عاطفی و شناختی اش متاثر میگردد و زمینه بروز رفتارهای خام و ناسنجیده و واکنشهای نامناسب در وی فراهم میشود. مدرسه به عنوان اولین جایگاه رسمی تجربه اجتماعی کودکان میتواند نقش تعیین کنندهای در تقویت کمرویی یا پرورش مهارتهای اجتماعی آنان ایفا کند. هر گونه تغییر در نگرشها و بازخوردهای فرد کمرو نسبت به خود و محیط اطراف، مقدمه لازمی برای خود پنداری و تغییر رفتار خواهد بود. کم رویی یک پدیده پیچیده روانی- اجتماعی است. کم رویی یک صفت یا ویژگی ارثی( ژنتیکی) نیست، بلکه اساسا در نتیجه روابطنادرست بین فردی وسازش نایافتگیهای اجتماعی در مراحل اولیه رشد( در خانه و مدرسه) پدیدار میگردد. بدیهی است کودکان کم رو عموما متعلق به والدینی هستند که خودشان کم رویی دارند. لیکن این بدان معنی نیست که این قبیل کودکان کم رویی را از طریق ژنهای ناقل از والدین خود به ارث برده اند، بلکه اساسا بدین معناست که کم رویی را از آنها یاد گرفته اند. کمرویی یعنی خودتوجهی فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران زیرا کمرویی ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعی گریز دارد. عوامل مختلفی در به وجود آمدن کمرویی موثراند بعضیها از دوران کودکی گوشه گیر و خجالتی هستند که ممکن است تا پایان عمرشان همچنان خجالتی باقی بمانند ولی عدهای با گذشت زمان و شرکت در کارهای اجتماعی و برخورد با افراد مختلف رفتاری متعادل و اجتماعی را پیش میگیرند. کمروییمقولهای نا روشن است. هرچه نزدیکتر بنگریم تنوع بیشتری در آن مشاهده میکنیم. فرد کمرو هشیارانه از مواجحه با افراد یا چیزهایی مشخص یا انجام کاری همراه با آن بیزار است. بخصوص ترس از افرادی که به دلایل عاطفی تهدید کننده بشمار میآیند. بیگانگان یا افراد ناشناس بدلیل تازگی حضورشان یا عدم اطمینان به آنان یا مسیولان یا افراد با قدرت و افراد جنس مخالف. پی آمدهای منفی و شدت کمرویی هر قدر باشد باز هم میتوان بر مشکل غلبه کرد و برای انجام این کار لازم است ریشههای کمرویی را بشناسیم و آنوقت برنامهای مناسب برای تغییر پایهای آن طرح ریزی کنیم.
تدابیر مختلف در طول زمان برای برخورد با جرم و بینظمی اتخاذ شده است. جز معدودی از کشورهای اسلامی که به تبعیت از سیستم جنایی اسلام توجه قابل توجهی به تدابیر متنوع پیشگیرانه داشتهاند، در سایر ملل، این تدابیر صبغه واکنشی و سرکوبگرانه داشته و به شکل مجازات ظاهر و از طریق سیستم عدالت کیفری اعمال میشده است. اقدامات پیشگیرانه نیز در طول زمان کارآمدی خود در پیشگیری از جرم و حل مشکل جرم و ناامنی نشان دادهاند. با وجود این، سیاستگذاران به دلیل کمبود منابع ناگزیر از انتخاب اقتصادیترین آنهایند. در این وضعیت، تحلیل اقتصادی از یک سو با ارزیابی هر یک از جرایم، هزینههای آنها را مشخص میکند تا جرایمی که هزینه آنها برای جامعه سنگین است در اولویت برنامههای پیشگیری قرار گیرند و از سوی دیگر، برنامههای مختلف پیشگیری را که قابلیت اجرایی دارند، ارزیابی هزینه- فایدهای میکند تا برنامهای انتخاب شود که در مقایسه با سایر برنامهها کارایی اقتصادی بیشتری دارد. در نظام حقوقی ایران، بند ۵ اصل ١۵۶ قانون اساسی پیشگیری از جرم را از وظایف قوه قضاییه دانسته است. در پژوهشهای پیشگیری که در ایران انجام شده است، کمتر به تحلیل اقتصادی برنامههای پیشگیری از جرم علی رغم اهمیت آن پرداخته شده است. این مقاله سعی دارد با تبیین اهمیت تحلیل اقتصادی پیشگیری از جرم، تحلیل هزینه- فایده و تحلیل هزینه- اثربخشی الگوی تحلیل اقتصادی برنامههای پیشگیری را توضیح داده و تحلیل اقتصادی برخی از گونههای پیشگیری را بازگو کند از نظر جرم شناسان یكی دیگر از عوامل جرم زای اجتماعی، نابرابری در اعمال قانون است. در جرم شناسی به این مجرمان «جنایتكاران یقه سفید» میگویند. مردم با ملاحظه این گونه افراد و سكوت دستگاه قضایی در مورد آنان اعتقاد و اطمینان خود را نسبت به عدالت و قانون از دست میدهند. آنان تصور میكنند قانون پناهگاه افراد متنفذ و هرزهای است كه با ظاهری آراسته ارزشهای اخلاقی و قانونی را زیر پا میگذارند. در جامعهای كه این نوع بی اعتمادی در بین مردم شایع و رایج گردد و مردم قاضی درونی( وجدان) خود را نادیده انگارند، اعمال ضداجتماعی و جرایم اموری عادی قلمداد میگردند.
در چند سال گذشته به دلیل فشارهای اجتماعی، فرهنگی و رقابتی میزان علاقه سازمانها به کارآفرینی سازمانی افزایش یافته است. اهمیت کارآفرینی به خاطر ارزشهایی است که به اشکالگوناگون ایجاد میشود. کارآفرینی سازمانی برای بقا، رشد، سودآوری و نوسازی در سازمانها بسیار حیاتی است. مبنای کارآفرینی سازمانیشناسایی فرصت و بهره برداری از آن است، که این خود به تحقق اهداف سازمانی کمک میکند. به همین دلیل سازمانهای مختلف در حالترویج فعالیتهای کارآفرینانه در میان کارکنان خود هستتتند. در جهان امروز تفکر نوآوری و کارآفرینی و استفاده از آن در سازمانها امریاجتناب ناپذیر است، با نظر به اینکه کا رآفرینی سازمانی بحثی نو میباشد و اهمیت آن در رشد و توسعه سازمانها روز به روز برای مدیران وکارکنان و صاحبان قدرت روشنتر میشود. بنابراین به منظور تحقق این امر باید فعالیتهای کارآفرینانه را در سازمانها ترویج داد و روحیه کارآفرینی را در تصمیم گیرندگان و کارکنان سازمان پرورش داد و درنهایت محیطی کارآفرینانه را در سازمان حاکم کرد. این امر مستلزم شناخت تبیین و تشریح مفهوم و فرآیند کارآفرینی سازمانی است. در دهه گذشته مطالعات انجام شده در مورد کارآفرینی سازمانی به سرعت افزایش یافته است. کارآفرینی سازمانی شامل چهار بعد نوآوری، ریسکپذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی است. در سازمانها، کارآفرینی سازمانی با هدف توسعه عملکرد دنبال میشود که در سودآوری و افزایش تولید و ارتقا عملکرد اقتصادی شرکت نقش اساسی دارد. شرکتها برای حفظ مزیت رقابتی خود در درازمدت مجبور به توسعه تعهد خود به کارآفرینی سازمانی هستند
این رویکرد توصیفی بیشتر روی باورها و درک افراد از عدالت تاکید دارد و به اینکه چه چیزی واقعا عادلانه است کاری ندارد. بنابراین زمانی که کارکنان احساس کنند رفتار ناعادلانهای با آنان صورت گرفته، رفتار شهروندی سازمانی، که منجر به اثربخشی، توانمند سازی و بقای سازمان میگردد، کمتر مشاهده خواهد شد. تحقیق نشان داد که برقراری عدالت سازمانی تاثیر مستقیم در رفتار مثبت شهروندی خواهد داشت و بین عدالت سازمانی با ۴ متغیر از ۵ متغیر رفتار شهروندی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. رابطه بین عدالت سازمانی و رفتار شهروندی مثبت است و با بالا رفتن عدالت سازمانی، رفتار شهروندی هم بالا میرود. در نتیجه توجه بیشتر مدیران سازمان به این دو متغیر یک نیاز ضروری و اساسی میباشد. سازمان و سازمانیافتگی جز جدانشدنی زندگی ماست. ما قبل از تولد و در رحم مادر توسط سازمانهایی مراقبت میشویم، در یک سازمان پزشکی چشم به جهان میگشاییم، در سازمانهای متعدد آموزش میبینیم و بموقع در یک سازمان مشغول کار میشویم و همزمان با سازمانهای متعدد رابطه و سر کار داریم و نهایتا در یک سازمان با مراسم خاص تشییع و تدفین صحنه نمایش جهانی را ترک میکنیم. بنابراین افراد بیشتر عمرشان را در سازمانها یا در رابطه با سازمانها سپری میکنند و این موضوع نشاندهنده اهمیت جایگاه سازمانها در دنیای کنونی است. تحقیقات نشان دادهاند که فرایندهای عدالت نقش مهمی را در سازمان ایفا میکنند و چطور برخورد با افراد در سازمانها ممکن است باورها، احساسات، نگرشها و رفتار کارکنان را تحت تاثیر قرار دهد. رفتار عادلانه از سوی سازمان با کارکنان عموما منجر به تعهد بالاتر آنها نسبت به سازمان و رفتار شهروندی فرانقش آنها میشود.
مقاله حاضر به ویژگیهای نظامهای ارزی ثابت، شناورآزاد، شناورمدیریت شده وخزنده مرزدار میپردازد. در این خصوص دو رویکرد سنتی و جدید ارایه شده است. در حالی که رویکرد جدید به پدیدههای "ناموزونی" و "آسیب پذیری از بحران" میپردازد. انتخاب نظام ارزی نه تنها بستگی به درجه اهمیت هر یک از معیارهای سنتی و جدید از دیدگاه مسیولین و سیاستگزاران اقتصادی دارد بلکه بهنظر میرسد ملاحظات سیاسی نیز نقش مهمی در این انتخاب داشته باشد. هدف این تحقیق، انتخاب نظام ارزی بهینه برای اقتصاد ایران زیر سایهی قواعد مختلف سیاست پولی در مواجه با شوکهای داخلی و خارجی است. بدین منظور، واکنش متغیرهای کلیدی اقتصاد کلان نسبت به شوکهای نرخ بهره و رابطهی مبادله، تحت قواعد سیاست پولی تثبیت نرخ ارز، هدفگذاری تورم( شناورسازی) و تیلور با هدف نرخ ارز( ترس از شناورسازی) بررسی شده است. نتایج نشان میدهد که تاثیر شوکهای نرخ بهره و رابطهی مبادله بر متغیرهای اقتصاد کلان بهطور معناداری به کانالهای قواعد پولی بستگی دارد، بهطوری که هر یک از شوکها تحت قاعده سیاستی تیلور با هدف نرخ ارز منجر به نوسانات بیشتر سرمایهگذاری و تولید کل در هر دو بخش قابل تجارت و غیر قابل تجارت خواهد شد، اما واکنشهای تورم و نرخ ارز تحت این قاعده متقاعد کننده تر است، در حالی که تحت قاعدهی هدفگذاری تورم، هر چند متغیرهای سرمایهگذاری، مصرف و تولید با نوسانات کمتری همراه است، اما واکنشهای تورم و نرخ ارز واقعی تحت این قاعده شدیدتر است. در مجموع چنین استنباط میشود که قاعده تیلور با هدف نرخ ارز، در تثبیت نرخ ارز واقعی و تورم از عملکرد بهتری برخوردار است. نتیجهی کلیدی این است که در گذار به سمت نظام ارزی شناور آزاد، مقامات پولی ایران از نظام ارزی میانه پیروی کنند. این نوشتار با بررسی طیف مختلف نظامهای ارزی نشان میدهد که دستهبندیهای مرسوم دوگانه( شناور و ثابت) و سهگانه( شناور، میانی و ثابت)_ برای پاسخگویی به تمام سوالات_ دقت اقتصادی لازم را ندارند و تفاوتهای مختلف بین نظامهای ارزی را به خوبی نشان نمیدهند. این موضوع از این نظر اهمیت دارد که پیامدهای بسیاری از نظامهای ارزی را _علیرغم شباهتهای موجود_ نمیتوان یکسان دانست.
مبحث علم دینی، یکی از مباحث چالشی است که با دو رویکرد مخالف و موافق همراه است. یکی از موافقان نظریهٴ علم دینی، آیت الله جوادی آملی دامظله است. در مسیلهٴ چگونگی تحقق علم دینی، رویکرد حداکثری را به دین میپذیرند و معتقدند که دین، شامل تمام علوم میشود و علم غیردینی وجود ندارد. دیدگاه حداکثری علم دینی، دارای سه مرحله است: ١. قرار دادن عقل در هندسهٴ معرفت دینی؛ ۲. تنفیذ شرع بنای عقلا را؛ ۳. تبیین کلیات علوم با دلیل نقلی. این مراحل به صورت تکاملی، همه علوم را در بر میگیرد. استاد جوادی آملی جداانگاری علم و دین را محصول تصوری ناصواب از علم و دین، و تبیین نسبت واقعی علم و دین را در گرو تعیین جایگاه عقل در درون هندسه معرفت دینی میدانند. در این دیدگاه عقل، در برابر نقل، قرار میگیرد، نه در برابر دین. دیدگاه استقلال دو حوزه علم و دین از یکدیگر بر آن است تا از یک سو به تعارض این دو حوزه معرفتی پایان دهد و از دیگر سو، بر نقش علم در اداره عرصههای غیراختصاصی دین تاکید ورزد. استاد جوادی آملی جداانگاری علم و دین را محصول تصوری ناصواب از علم و دین، و تبیین نسبت واقعی علم و دین را در گرو تعیین جایگاه عقل در درون هندسه معرفت دینی میدانند. در این دیدگاه عقل، همگام با قرآن و سنت، تامین کننده معرفت دینی است و از این رو، معرفت عقلانی و دانش علمی از قلمرو معرفت دینی بیرون نبوده و هرگز در مقابل دین قرار نمیگیرد. در این دیدگاه عقل، در برابر نقل، قرار میگیرد، نه در برابر دین. از این رو، از این منظر، علم یکسره دینی شده و چیزی به نام علم غیردینی وجود نخواهد داشت.
امروزه سرمایه فکری و داراییهای نامشهود عوامل اصلی سودآوری و موفقیت شرکتها میباشند، حرفه حسابداری هنوز چالشهای مربوط با اندازهگیری و گزارشگری نتایج واحدهای دانش بنیان را رفع نکرده است. مشکل اندازهگیری و گزارشگری سرمایه فکری دامنه بینالمللی دارد و سرمایه فکری نامشهود است و نمیتوان آنرا بصورت صحیحی اندازهگیری نمود اما شرکتها باید از روشهایی در جهت افزایش ارزش سهامداران استفاده نمایند. علاقهمندی در جهت مدیریت داراییهای نامشهود منجر به ایجاد روشهای مختلفی برای اندازهگیری سرمایه فکری شده است. بسیاری از محققین نشان دادهاند که در کشورهای توسعه یافته مدیریت موثر سرمایههای فکری با موفقیت سازمانها رابطه مستقیمی دارد. امروزه در اقتصاد جهانی، دانش به¬عنوان مهم¬ترین سرمایه جایگزین سرمایه¬های مالی و فیزیکی شده است و فضای کسب و کار مبتنی بر دانش، نیازمند رویکردی است که دارایی نامشهود جدید سازمانی مانند نوآوری¬های نیروی انسانی، روابط با مشتریان، ساختار سازمانی و. .. را در بر می¬گیرد. بنابراین سازمان¬ها برای کسب مزیت رقابتی پایدار، نیازمند شناسایی، مدیریت نظام¬مند سرمایه¬های فکری خود میباشند. امروزه در اقتصاد جهانی، دانش به عنوان مهمترین سرمایه جایگزین سرمایههای مالی و فیزیکی شده است و فضای کسب و کار مبتنی بر دانش، نیازمند رویکردی است که دارایی نامشهود جدید سازمانی مانند نوآوریهای نیروی انسانی، روابط با مشتریان، ساختار سازمانی و ... را در بر میگیرد. در اقتصاد دانش محور، نقش سرمایه فکری در ایجاد ارزش برای سازمانها بسیار بیشتر از نقشی است که سرمایههای فیزیکی ایفا میکند. بنابراین سازمانها برای کسب مزیت رقابتی پایدار، نیازمند شناسایی، مدیریت نظام مند سرمایههای فکری خود میباشند.
روشهای تحقیق توصیفی، کاربردی و همبستگی در پژوهش انجام شده به کار گرفته شده است. مدیریت ارتباط با مشتری( CRM) به اقدامات، استراتژیها و تکنولوژیهایی گفته میشود که شرکتها برای مدیریت و تجزیه و تحلیل تعاملاتشان با مشتری در طول چرخهی حیات او و با هدف بهبود ارتباطات تجاری و افزایش فروش به کار میگیرند. در این مقاله میتوانید در این باره بیشتر بخوانید. سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری( CRM) میتوانند به کارمندانی که ارتباط مستقیم با مشتریان دارند، اطلاعاتی دربارهی شخصیت، تاریخچهی خرید، علایق و نگرانیهایشان بدهند. سازمانها نیاز به اطلاعاتی درباره اینکه مشتریانشان چه کسانی هستند، انتظارات و نیازهای آنها چیست و چگونه باید نیازهای آنها را بر طرف کرد، دارند. روشهای تحقیق توصیفی، کاربردی و همبستگی در پژوهش انجام شده به کار گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش، تمامی بانکهای مرکزی بخش دولتی و خصوصی شهر تهران است. به منظور جمع آوری اطلاعات، یک پرسشنامه برای سازمان بانکها و دو پرسشنامه دیگر برای مشتریان بانکها طراحی و تدوین شد. تحقیقات متعدد نشان میدهد که CRM تاثیر بسزایی بر عملکرد بازاریابی سازمانها میگذارد. لیکن، در پژوهش انجام شده بین متغیرهای مورد مطالعه ارتباط ضعیفی وجود دارد
یک برند قوی با ارزش ویژه مثبت، مزایای متعددی مانند حاشیه سودبالاتر، فرصتهای تعمیم برند، اثربخشی ارتباطات قوی تر، ترجیح و قصدهای خرید بالاتر مصرف کننده دارد. مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در حوزه مدیریت برند، نقش و تاثیرات این شاخه از علم بازاریابی بر عملکرد، سطح سودآوری و ارزش کسب و کار برای ذینفعان را مورد تاکید قرار میدهد. شرکتها برای حفظ و ادامه بقای خود باید بر کسب مزیتهای رقابتی و جلب رضایت هرچه بیشتر مصرف کنندگان جهت فروش و سهم بازار بیشتر تمرکز کنند. یکی از ابزارهای راهبردی که موجب آسیب پذیری کمتر شرکت در مقابل فعالیتهای رقابتی بازار و تعهد و تکرار مصرف میشود، ارزش ویژه برند است. هدف این مقاله بررسی تاثیر ارزش ویژه برند بر پاسخهای مصرف کنندگان با استفاده از مدل بویل و مارتینز( ۲۰١۳) میباشد. مقوله برندسازی و مدیریت برند امروزه طرفداران متعددی در دنیای بازاریابی دارد. در بخش خدمات، برندها به عنوان راهی سریع برای شناسایی و متمایز ساختن خود و ایجاد تصویر در ذهن مشتریان هستند. در میان ابعاد قابل لمس یک محصول یا خدمت، تصویر برند مهمترین چیزی است که اکثر استراتژیهای بازاریابی معطوف به آن هستند و به برجسته کردن آن گرایش دارند.